دلتو بزن به دريا و بخون

ناجي

باز هم مرگ به چشمان ترم می خندد

باز هم می گریم , باز هم دست به دامان خدا می گیرم

باز هم می شویم سینه از رنگ وصدا

باز در دشت سکوت , بذر صدا میکارم

باز هم می خوانم

باز از خلوت بید و از آن عشق سپید

زیر چتر شب تار , زیر آوار بهار

و از آن بغض که در جاری من باز نفس می گیرد

واز آن زخم که خون از رگ من می گیرد

و چه خوانم که سکوت همنوا با دل من باز از مخمل شب می خواند

ودگر دستانم گرمی دست تو را می خواند

عشق ای ناجی من دست تو را می گیرم

قسمت

این قسمت قصه رو دوست ندارم / اینکه تو پشتت به منه دوباره / من توی فکر آشتی کردن اما / راهی واسه آشتی وجود نداره/ خودت می دونی من کوتاه نمیام / تو راه بدی تا جاده هستیم / یه راهه تازه پیش رومه اگه / پلای پشت سرو شکستم / بزرگی کن وقتی خودت می دونی / تو بیشتر از آدما ارزش داری / دست منو بگیر و یادم بیار/ روزی رو که گفتی تو کم میاری / صدام زدی ... جوابتو ندادم/ گفتی نرو زدم به بی خیالی/ تو دل هر غریبه ای جا شدم / با یه دفعه تعارف خشک و خالی / پا تو به چه جاها که وا نکردم / اومده بودی من تو چاه نیفتم / دنبال من بودی و همراه من / می خواستی من به اشتباه نیفتم / حقمه هر چی که سرم بیاری / اما رفیق رسم رفاقت این نیست / رو کم کنی... موقعی بد بیاری / دست منو بگیر که تنها شدم / پیش تو باز یه جایی دارم هنوز / یه راهه تازه پیش پام بنداز / بگو منم خدایی دارم هنوز  

تصمیم

امروز تصمیم گرفتم دوباره از نو همه چیو بسازم نمی دونم چه قدر می تونم موفق باشم نمی دونم توانایی دارم یا نه؟ اما باید اینکارو کنم چون به خودم به خودت قول دادم که دیگه دلتنگی نکنم خیلی سخته خیلی دردناکه اما چه کنم چاره ای ندارم زندگی، خدا، سرنوشتمون خواست که این طور بشه. از اول مال هم نبودیم که حالا با هم باشیم و از نبودن هم غصه بخوریم باید همه چیو کنار بزارم بشم یه آدم دیگه با یه دنیای دیگه خدایا کمکم کن تا بتونم به قولی که دادم عمل کنم خداجونم سرنوشتم دست خودته می دونم داری آزمایشم می کنی می دونم هنوز هم خامم هیچی حالیم نیست ولی دیگه باید باور داشته باشم اون دیگه رفته برا همیشه اینبار دیگه بر نمی گرده دلم برا همه چی گرفته برا دنیای کودکی که پر از خاطرات بچگیم بود عذابی دارم که چرا با خودم این کارو کردم چرا با دستای خودم خودمو تو چاه گذاشتم بااین که می دونستم چاهش عمیقه ممکنه نابود شم اما عقلمو از دست دادم کور بودم ندیدم انگار کر شده بودم هرچی بهم می گفتند نرو برگرد این راهی نیست که داری میری اما هیچی برام مهم نبود حالا که می بینم دیگه هیچ چیزی برام نمونده نه قلبی برام مونده که بخوام نشکسته ببینمش نه دلخوشی که بخاطرات بدم دیگه باید تسلیم شم با خودم عهد بستم فراموش کنم هر چه بود و دیگه نیست موندنو متتظر موندن هیچ فایده ای نداره می دونم.شاید قسمت این بود طعم انتظار عشق محبت دلخوشی دلواپسی هر چی که میشه روش اسم گذاشت رو بچشم . تلخی و شیرینی داشت اما خیلی قشنگ بود . قشنگی عشق ما هم جدایی بود می دونم تو ذهنتم می دونم داری فکر می کنی بخشیدمت یا نه ؟ هیچی نمی گم فقط می گم می سپرمت دست خدا . نمی دونم تا چند وقت دیگه چی می شه شاید یه روزی همو ببینیم شایدم هیچ وقت هم سایمون رو سایه هم نیوفته. هیچی نمی گم فقط می گم خدایا هرچی بود وگذشت شکرت .خداجون اونی که دوسش دارمو در پناهت می سپارم خدایا مراقبش باش خدایا از این به بعد هم قول می دم دیگه بشم همونیکه بهش قول دادم باشم . خدایا کمکم کن . خداجون نوکرتم خیلی دوست دارم .

خداحافظ عزیزم

دعوت /

نمی خواد بگی می دونم/ می دونم که خیلی سردم / خودت اومدی سراغم / من که دعوتت نکردم / خودت اومدی نشستی / تو نگاه خسته ی من / اومدی شی یه مرهم / رو دل شکسته ی من / اومدی که حس کنم باز / عشقتو با همه وجودم / عاشقت شدم دوباره / می دونم نگفته بودم / چرا اومدی از اول ؟ / که حالا بخوای بری تو؟ / حالا که دلم اسیره / دوباره مسافری تو / واسه رفتن حاضری تو / چرا کاری کردی آسمون / دلمو تو ببازم؟ / چرا اومدی نذاشتی / با نبودنت بسازم ؟ / می دونم همیشه باید / آخرش ازت جدا شم / واسه من شده یه عادت / که تو رو نداشته باشم / واسه با تو بودن من / دیگه خیلی وقته دیره / حتی گریه هم نتونست / جلوی تو رو بگیره / چرا اومدی از اول؟ / که حالا بخوای بری تو / حالا که دلم اسیره / دوباره مسافری تو / واسه رفتن حاضری تو /

دست گذاشتم رو یکی.....

دست گذاشتم رو یکی که یک قشون خاطر خواشن

همشون هنر دارن٬ یا شاعرن یا نقاشن

یا که پشت پنجرش با گریه گیتار می زنن

یا که مجنون می شن و تو کوچه ها جار می زنن

دست گذاشتم رو کسی که عاشقم نمی دونست

سر بودم از خیلیا و لایقم نمی دونست

دست گذاشتم رو کسی که مجنونا دیوونشن

همه شاهزاده ها٬ دربون دور خونشن

دست گذاشتم رو کسی که رنگ چشماش روشنه

شمشاد همسایمون پیش قدش یه سوزنه

دست گذاشتم رو کسی  که طعم چشماش عسله

کمترین شعری که تو می شنوی از اون غزله

دست گذاشتم رو کسی که ماه ازش طلب داره

خورشید از شعله چشمای اونه که تب داره

دست گذاشتم رو یکی که همه دور و برشن

مردشن ٬ دیدونشن٬ مجنونشن٬ پرپرشن

دست گذاشتم رو یکی که عاشقاش زیادین

همه جورشو داره٬ هم عجیبن ٬ هم عادین

دست گذاشتم رو یکی که نه سفیده نه سیاه

ظاهرش گند میه ٬ به  چشمم اما کیمیا

دست گذاشتم رو یکی که داشتنش خوابه هنوز

کمترین شاگرد چشماش خود مهتابه هنوز

دست گذاشتم رو یکی که عادتش نساخته

سرنوشت هر کسی که می خواد اونو٬ باختنه

دست گذاشتم رو یکی که اون منو دوست نداره

من تو پاییزم و اون اهل یه جا٬ تو بهاره

دست گذاشتم رو یکی که شعرمو گوش می کنه

آخرین بیت و می خونه و فراموش می کنه

دست گذاشتم رو یکی که کهکشون٬  قایقشه

انقدر دوسش دارن٬ هر کی خوبه٬ عاشقشه

دست گذاشتم رو یکی که خند شم  نفس داره

تو تمام نقشه های خوب دنیا دس  داره

دست گذاشتم رو یکی که دست گذاشته رو همه

ولی هر کسی رو که تک نشون بدی٬ می گه کمه

دست گذاشتم رو یکی ٬ مارو چه به فرشته ها

برو شاعر٬ تو بمونو٬ عشقو٬ دست نوشته ها

دست گذاشتی رو کسی که از تو خندش می گیره

اینارو دلم می گه ٬ می گه و بعدش می میره

دست گذاشتن رو کسی آسونه اما ساده نیست

توی اینجور بازیا٬ خب همیشه اراده نیست

می نویسم که دیگه رو هیچکی دست نمیزارم

ولی نه دروغه من هنوز اونو دوستش دارم

دست گذاشتم حالا رو قلبمو٬ چشامو٬ سرم

تا مث تو قصه ها٬ از یادم اونو ببرم

ولی دست ٬ عاقلتره مونده روی همین یکی

چرا من بذارمش رو سر و چشمام٬ الکی

محبت

هر کی گفت دوستت دارم بدون دروغــه
هر کی که گفت عاشقتم بدون دروغـــه
عاشقا هیچوقت ندارن دو رنگــی

عشق رنگین

  من همونم که یه روزی عاشق زار تو بودم تو کوچه های تنهایی عشقم تک وتنها پی تو بودم

من همونم که میگفتم تا نفس تو سینه دارم عشق تو تو خون و رگهام

من همونم که همیشه واسه تو میمیردم اما حیف نفهمیدی تو که شیرینی مثل شعرام

من هکونم عشق رنگین که تا آخرش با تو هستم